توسعه فردی

یک عادت مشترک در بین بزرگان

۴ دیدگاه

اگر بخواهیم در مورد عادات و اینکه چگونه ذره ذره اثرات خود را در زندگی مان میگذارند حرف بزنیم، میتوانیم ساعت ها وقت بگذاریم. کتاب های مفیدی هم در زمینهٔ عادات منتشر شده اند. مثل کتاب اثر مرکب از دارن هاردی، یا کتاب برتری خفیف و…

وقتی در عادات بزرگان و کسانی که مؤثر بوده اند نگاهی می اندازیم می بینیم که بسیاری از این افراد در یک چیز یعنی «عادت سحرخیزی» وجه اشتراک داشته اند.

از وقتی که زندگی شهری رواج بیشتری یافت، این عادت کمتر و کمتر شد. در گذشته، اهالی روستا، عادت داشتند که روز خود را در ساعت هایی بین 4 و 5 صبح شروع کنند.

داشتم به این موضوع فکر می کردم که چگونه میتوان عادت سحرخیزی را مؤثرتر و ماندگارتر وارد زندگی کرد؟

یا اصلاً چرا این عادت وجه اشتراکی بین بزرگان بوده؟

مگر سحرخیزی چه حسنی دارد که انقدر بر آن تأکید می شود؟

اگر بخواهم صادقانه بنویسم، باید بگویم که من عاشق خواب صبحم! نمی دانم پدرم چه در من دیده بود که اسمم را «سحر» گذاشت!

خب برای آدمی مثل من که نوشتن در شب، درس خواندن در شب، و به طور کلی شب را به روز ترجیح می داد، خیلی سخت بود که بخواهم اصلاً به سحرخیزی فکر کنم. اما برایم این اصرار سحرخیزی جالب بود!

تا دلتان هم بخواهد در سطح اینترنت و کتاب ها، مقالات زیادی را می توانید در مورد این موضوعات پیدا کنید.

اما از آنجایی که من متوجه شدم، افرادی که هدفی مشخص برای زندگی شان داشته اند، سحرخیز بودند. یعنی «داشتن هدفی مشخص برای زندگی» اولین رکن اساسی سحرخیزی است.

این افراد از سحرخیزی به عنوان یک کاتالیزور برای پیشرفتشان استفاده می کردند.

تمام موفقیت ها و ماندگاریشان، برمی گردد به شخصی که آن موفقیت را رقم زده. اگر این شخص، به اندازهٔ کافی روی خودش کار کرده باشد و مهارت هایش را بالا برده باشد و کمتر درگیر حواشی شده باشد، احتمال موفقیت و ماندگاری اش بیشتر و بیشتر می شود.

بعدها متوجه شدم که صرفاً سحرخیزی نبوده که این اشخاص را موفق می گرداند. بلکه بیشتر مربوط به کارهایی می شد که این افراد در صبح خود، قبل از اینکه وارد دنیای خارجی و تعاملات شوند، انجام می دادند.

اگر بگویم این اشخاص تنها به یک چیز آن هم توسعهٔ شخصی و مهارتشان متعهد بوده اند،اغراق نکرده ام.

پس این اشخاص فهمیده بودند که باید زمانی را به طور ثابت، برای توسعهٔ شخصی و صرفاً فقط و فقط برای خودشان داشته باشند.

این افراد قبل از اینکه دیگران روزشان را شروع کنند، خودشان روزشان را شروع می کردند. آن هم کاملاً آماده. به طوری که به اصل «یک درصد پیشرفت در هر روز » عمل کرده بودند.

تا اینجا اگر بخواهیم الگو برداری کنیم، باید یک تایم ثابت برای توسعهٔ شخصی مان و مهارت هایمان در نظر بگیریم.

اصلاً مهم نیست که در حال حاضر زندگی تان چگونه است. یا چقدر درگیر چالش هستید. بخواهید نخواهید باید برای بهتر شدن اوضاع روی توسعهٔ فردیتان زمان و حوصله صرف کنید.

همگی میخواهیم زندگیمان را بهبود بخشیم و از سطحی که هستیم بالاتر بیاییم. اما هر روزمان را مثل روز قبل شروع می کنیم بی آنکه توجهی به طرز فکر و شیوهٔ زندگی مان کنیم. برای بهبود بخشیدن به اوضاع باید زمانی را به طور ثابت، برای بهبود بخشیدن شخصیت و سطح باورها و زندگی مان پیدا کنیم.

همگی می خواهیم در زندگی مان شاد باشیم. ولی چرا شاد نیستیم؟ چون وقتش را نداریم. چرا وقتش را نداریم؟ چون سرمان شلوغ است. سرمان برای چه شلوغ است؟ برای اینکه در زندگی مان بیشتر شاد باشیم!

کل معادلهٔ زندگی مان بر میگردد به همین جریانی که راه انداختیم و درون آن می دویم! بی آنکه بایستیم فکری برایش بکنیم، به طور کل صورت مسئله را پاک می کنیم!

اصلاً مهم نیست که مقصر گذشته مان چه کسی بوده، الان مهم این است که متعهد شویم گذشته را در گذشته رها کنیم و فکری به حال وضع امروز خود کنیم.

چالش های زندگی بزرگترین فرصت هایی هستند که بتوانیم رشد کنیم، یاد بگیریم و بهتر از کسی شویم که قبل از آن چالش بوده ایم. فکر کنید که اگر بخواهید داستان زندگی تان را بنویسید، چه مینویسید؟ بهترین داستان ها جاهایی است که بزرگترین چالش ها اتفاق افتاده. پس چالش های بزرگتر داستان های بهتری را می سازند. معطل نکنید. فکر می کنید در صفحهٔ بعد برای داستان زندگی تان چه میخواهید بنویسید؟ پس اگر زندگی تان هم پر از چالش است، بهانه نیاورید. این ها بزرگترین فرصت ها برای رشدتان هستند. تا قبل از اینکه دیر شود از آنها استفاده کنید.

سحرخیزی>>>رشد و توسعهٔ فردی>>> اما چه زمانی؟

اگر موفقیت را دربازهٔ بین 0 تا 10 نمره دهی کنیم، همگی ما خواستار نمره 10 هستیم. درست است؟

چی می شه اگر به شما بگویم این تنها با نحوهٔ شروع کردن صبح تان تأثیر مستقیم دارد؟

مسئله ساده است. اگر تنها شیوهٔ آغاز کردن صبح تان را بتوانید کمی تغییر دهید، میتوانید هر بخش از زندگی تان را تغییر دهید!

برای کسب موفقیت، باید تبدیل به کسی شوید که میتواند و شایسته این است که به آن موفقیت دست یابد. پس بیایید این بار روی شیوهٔ آغاز کردن صبح مان با هم بحث کنیم.

پس حرفمان تا اینجا این شد که باید تغییری در شیوهٔ آغاز کردن صبح مان بدهیم.

بعضی اوقات افراد از «تغییر» انتظار انقلاب دارند! در حالی که بتوان 2 تا 3 درصد نسبت به وضع فعلی مان تغییر کنیم، کمترین چیزهایی که میتوانیم تغییر دهیم، درآمد، افزایش کیفیت زندگی و… است.

اگر پلن سحرخیزی را در زندگی مان بگنجانیم چه می شود؟

تعدادی از فواید این پلن را در ادامه آورده ام:

به سرعت میزان استرس پایین می آید

هر روز میتوانید با انرژی بیشتر،امید بیشتر، احساس قدرتمندتر شروع کنید

می توانید راحت تر از عهده چالش ها بربیایید، چون می توانید بر تفکرات و باور هایی که شما را عقب نگه داشته اند غلبه کنید.

می توانید سطح سلامتی خودتان را بهبود بخشید

تمرکزتان را بر روی اولیت های مهم تر افزایش دهید و کمتر درگیر حواشی شوید و بیشتر گام های مؤثر بردارید

و…

به سحرخیزی به چشم یک سرمایه گذاری نگاه کنید.

سطح موفقیتمان به شدت وابسته به سطح توسعهٔ فردی مان است.

توی کانال تلگرام لینک پستای جدید و چیزهای دیگه که برام جالبه رو میذارم :)

پست‌های مرتبط:

۴ دیدگاه. Leave new

  • خانم شاکر عزیز
    سلام
    ۱- این مطلب را خوانده بودم یا نه؟ یادم نیست هر چند برایم آشناست. آیا سحر خیزی در حافظه هم تاثیر دارد؟ (شکلک خنده و اشکی گوشه‌ی چشم).
    ۲- به نظرم بهترین دلیل و انگیزه برای سحر خیزی شما همین تشابه اسمی بود که فرمودید، برای من البته این تشابه‌هات اسمی چندان خوشایند نیست و خدا عاقبتمون رو بخیر کنه.
    ۳- من اگر قرار باشد هر روز ساعت ۵ از خواب بیدار شوم، یعنی از آن سمت باید یک ساعت زودتر هم بخوابم. اگر از این بابت مشکلی نیست، یعنی زود خوابیدن در توسعه‌ی فردی مشکلی ایجاد نمی‌کنه، یک ساعت جابجایی خواب هم ایرادی نداره، نه؟ (شکلک قبلی ایضا)
    ۴- حق با شماست، بیدار شدن صبح زود به تنهایی دردی را دوا نمی‌کند. مگه سربازی نبود؟ هر روز ساعت چهار برپا می‌دادن، چه تاثیری داشت؟ تقریباً هیچ. اون چیزی که موضوع اصلیه، هدفه، بدونی چی می‌خوای و قبل از اون هم خودت رو بشناسی.
    ۵- بهترین دیالوگ این پست اونجایی هست که می‌گی: فکر کنید که اگر بخواهید داستان زندگی تان را بنویسید، چه مینویسید؟ بهترین داستان ها جاهایی است که بزرگترین چالش ها اتفاق افتاده. به قول سندی، یه کردیت داره همین جمله. والا
    موفق باشید

    پاسخ
    • سلام :)
      برای این مطلب کامنت گذاشتین دقیقا فهمیدم تنبلی می‌کنم توی نوشتن پست!
      آره تشابه اسمیه خیلی کمک کرده :)
      از تجربیاتتون استفاده کردم مرسی که نوشتین
      شاد باشین

      پاسخ
  • سلام
    قالب وبلاگتون به شدت آزار دهندست و یکی از دلایلیه که باعث میشه کاربر از وبلاگ خارج بشه
    چون عملا چشم ها رو اذیت میکنه و با خوندن ۴ خط چشم ها خسته میشه
    بهتره رنگ متن و بک گراند رو تغییر بدید
    به این صورت فکر میکنم خیلی مناسب تر باشه:
    http://s9.picofile.com/file/8303181850/Screen_Shot_%DB%B1%DB%B3%DB%B9%DB%B6_%DB%B0%DB%B5_%DB%B2%DB%B0_at_%DB%B1%DB%B1_%DB%B4%DB%B7_%DB%B3%DB%B4.jpg

    موفق و سربلند باشید

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست