تازه از سفرم به شیراز برگشتهام.
همه چیز خوب و عالی پیش رفت و خداروشکر مشکلی در این سفر نداشتم. اگر بخواهم رو راست باشم باید بگویم که اوایلش برای اینکه این سفر را بدون خانواده میروم فکر میکردم شاید آن طور که باید و شاید بهم خوش نگذرد که بعد از برگشتنم به تهران نظرم عوض شد.
من که بیشتر علاقمند به گشت و گذار و مسافرت به دل طبیعت و ماندن در کوه دارم، شیراز رفتن برایم تجربهای متفاوت و دل چسبی بود. در این پست نمیخواهم در مورد اینکه شیراز چطور بود بنویسم بیشتر میخواهم در مورد چیزی که این این سفر را برایم خاطره انگیزتر کرد بنویسم.
داشتم به این فکر میکردم که چه چیزی بیشتر از همه این سفر را برایم دل چسب تر کرد. تقریبا هر چیزی به ذهنم رسید، مثل هتل، مثل سبک مسافرت کردنم، مثل قطار و…
اما از همه بیشتر و مهم تر دوستانم بودند. چقدر خوب است که دوستانی داشته باشی هم فکر. چقدر همه چیز زیبا جلو میرود. رابطۀ های دوستی درست با انصاف ترین و خالص ترین رفتار های آدمی است. با اینکه میدانی طرف مقابلت اشکالاتی هم دارد اما او را میپذیری چون قبول داری تو هم آدم کاملی نیستی. شاید بزرگترین نعمت بعد از خانواده، داشتن دوستانی است که با آنها صمیمی باشی و پیشرفت کنی و خط فکریات یکی باشد.
دوستان، خانوادهای است که خودت انتخابشان میکنی.
روابط… روابط.. روابط
آنقدر در گوشمان در مورد روابط خوانده اند که حتما شماهم بیشتر از من شنیده اید.
روابط بیشتر از هرچیز دیگری احتیاج به مراقبت دارند. احتیاج دارند که گهگاهی کارهایی بکنیم تا تازه تر شوند.
برای همین نکاتی که برای بهتر نگه داشتن روابط صمیمی مان را یاد گرفتم را در زیر نوشته ام.
صحبت کردن
به نظرم اینگونه روابط درست از جایی خراب میشوند که ذهنخوانی هایمان بیش از اندازه زیاد میشوند. بی آنکه دلایل انجام کاری را بدانیم، مدام آن را در ذهنمان تعمیم میدهیم. خوب است که اگر اتفاقی هم افتاد صحبتهای طرف مقابل را خوب بشنویم. بشنویم نه برای آنکه جواب دهیم، بلکه بشنویم برای آنکه درک کنیم.
هر چه صحبت کردن بیشتر باشد صمیمیت بیشتر میشود
اختلاف نظر
اگر رابطهای برایتان مهم است باید قبول کنید که اختلاف نظر هم وجود دارد. شاید رشد شما در همین قبول کردن اختلاف نظر ها باشد. وقتی تماما نظر خود را دنبال کنیم، زندگی مان تکراری میشود. این اختلاف نظر هاست که عرصه را برای بیشتر و بازتر نگاه کردن و فکر کردن باز میکند و کمک میکند تا ابعاد های دست نخوردۀ خودمان را کشف کنیم. شاید از چیزی بیشتر خوشمان میآید و تا بحال جرات بیرون آمدن از منطقه امن خود را نداشته ایم. به اختلاف نظرها به عنوان یک تجربۀ جدید نگاه کنیم.
در بیشتر روابط دیدهام که بهجای پیدا کردن راه حل برای این اختلاف نظرها، دست به باج گیری عاطفی میزنند و با تلقین احساس گناه سعی دارند تا نظر خود را یا خواستۀ خود را به کرسی بنشانند. اگر نتوانیم این مسئله را حل کنیم روابطمان خشک و سرد میشوند.
شوخ طبعی
همۀ ما در مورد تاثیر شوخ طبعی در روابطمان به خوبی آگاهیم. گهگاهی این شوخیها است که سختیها را تحمل پذیر تر میکند و خستگیمان را برطرف میکند. اصرار الکی نکنیم که همیشه آدمی منطقی و خشک بهنظر برسیم. نمیتوانید تمام وقتتان را صرف کارکردن و فکر کردن به مشکلات بگذارید. در مورد چیزهای فانتزی که دوست دارید یا کارهایی که دوست دارید انجام دهید یا جاهایی که مایلید بروید بحث کنید. وقتی اینگونه صحبت ها شکل میگیرد طرف مقابل به خوبی متوجه میشود که از چه چیزی خوشتان میآید و چه چیزی را دوست ندارید. بحثها را طوری جلو ببرید که طرف مقابل هم صحبت کند تا شما هم در مورد علایق آنها مطلع شوید.
اتفاقات زندگی
درس هایی که از اتفاقات زندگیتان گرفتهاید را با دوستانتان به اشتراک بگذارید. مطمئنا شگفت زده میشوید وقتی یک تایید مثبت از جانب آنها بگیرید.
در مورد تجربیاتتان صحبت کنید. اکثرا هنوز خاطرات سربازی پدرمان که دوسال بوده است را بیست سال است که میشونیم!
احترام
مهمترین چیز در ارتباطات احترام است. جایی که شما احساس کنید به شما احترام گذاشته نمی شود مطمئنا دلخور میشوید. همانگونه که دوست دارید به شما احترام گذاشته شود شما هم احترام بگذارید.
هر آدمی نقاطی حساس دارد که لمس کردن آن نقاط احساس درد میآورد. اگر نقاط ضعف طرف مقابل را میدانید کم به آنها دست بزنید.
بخشش
در بسیاری موارد باید بخشش داشته باشیم شاید طرف مقابل کاری را ناخواسته انجام داده است. بخشش در بعضی موارد کاری سخت است. باید به بلوغی برسیم که بدانیم کجاها باید ببخشیم و کجاها نباید ببخشیم. وقتی کسی را بخشیدیم دیگر نباید دست به سرزنش یا یادآوری آن کار کنیم. همیشه مواظب تلقین احساس گناه باشیم.
در هر رابطۀ ای چالش و طوفان وجود دارد خوب است. گذر از این طوفانها نیازمند سازگاری و بلوغ فکری و احساسی دو طرف است.
شادی
یک اشتباه فکری که داریم این است که فکر میکنیم اگر دوستانمان از یک حیطۀ کاری یا یک رشتۀ تحصیلی باشند، شادی و لحاظات خوش تری را خواهیم داشت. در حالی که این طرز فکر اشتباه است. مثلا اگر در یک مهمانی باشید و در بین غذاهایی که سرو شدهاند چندین غذا را دوست داشته باشید، برای اینکه شادی و لذت بیشتری را تجربه کنید، بهجای آنکه بشقابتان را از یک نوع غذا پر کنید بهتر است از هر کدام که دوست دارید درون بشقابتان بریزید مطمئنا اینگونه لذت بیشتری را تجربه خواهید کرد.
در مورد دوستانتان هم اینگونه است. این به این معنا نیست که دوستانی را انتخاب کنید که کاملا با شما تفاوت دارند بلکه به این معنی است که دوستانی با خط فکری نزدیک به هم در شاخههای متفاوت هم داشته باشید احتمال شاد بودنتان افزایش مییابد.
پینوشت: مطمئنا موارد بیشتر هستند که میتوان به این لیست اضافه کرد اما در حال حاضر همینها به ذهنم رسید و در پستهای آینده، بیشتر درباره روابط خواهم نوشت.