دست‌نوشته

دیوونه خونه (۱)

۴ دیدگاه

خیلی وقته هیچی نمی‌نویسه، راه‌به‌راه هم قول می‌ده که هر روز پست بذاره

آدما وقتی می‌خوان کارای بزرگ بکنن اینجوری می‌شن. می‌شینن انقدر فکر می‌کنن که چه کار بزرگی می‌خوان انجام بدن آخرشم هیچی نمی‌شن و از روتین‌های قدیمی‌شون هم می‌افتن

یعنی الان بی‌کاره؟

الان پول تو تدریسه بریم مدرس شیم یا کارآفرین یا هر دوش

مثلا مدرس چی؟

بریم کارآفرینی پس از مرگ رو تدریس کنیم، هر چی اسم دوره عجق وجق‌تر باشه پول بیشتر درمیاریم

مگه آدم بعد مرگش هم باید پول دربیاره؟

بالاخره خرج این حوری‌های بهشتی رو کی می‌خواد بده؟ هر چقدر پول بدی همونقدر آش می‌خوری. نکنه فکر کردی قانون اون دنیا فرق داره؟

اگر فرق نداره پس چرا شده اون دنیا؟

منو صدا می‌کنن باید برم، فقط خواستم کمک کنم بلکه با ایده‌هام درهای جدید به روت باز شه

همین درهای قبلی رو هم که باز کردی نمی‌تونیم ببندیم. ممنون از افکار روشنفکرانه‌ات

 

 

توی کانال تلگرام لینک پستای جدید و چیزهای دیگه که برام جالبه رو میذارم :)

پست‌های مرتبط:

۴ دیدگاه. Leave new

  • دروود سحر خاتون

    جالب بودش این مکالمه.
    توی کتابتون هم از اینا راه انداختین. :))
    آدم تا میومد خسته شه ، خستگیش دَر می‌رفت. :))
    واسه مدیریت امور روزانه شاید گذاشتن زمان‌هایی برای آزاد کردن فکر و ایده‌پردازی و این‌جور کارا خوب باشه. درکُل ما یاد می‌گیریم که چطوری اوقات‌مون رو مدیریت کنیم.
    این سری مکالمه هم جالب بودش. :))
    مخصوصا آموزش کارآفرینی برای اون دنیا.
    یادِ بعضی از آدم‌ها افتادم که به جای استفاده و مدیریت منابعی که دارن ، میرن سراغ منابعی که ندارن.
    آدم‌های جالبی هستیم.
    ممنونم از این طنز و مفهومی که توی مکالمه گُنجوندیش. :))
    عالی بودش. (گل)

    پاسخ
    • سلام احسان‌جان
      خوشحالم که خوندی و خوشت اومده
      “سراغ منابعلی میریم که نداریم” منو یاد این جمله میندازه که هنر نتیجه‌گرفتن رو نداریم
      ممنون که وقت گذاشتی

      شاد باشی

      پاسخ
  • سحر عزیز
    سلام
    ۱- دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید، ما هم از دیدن این گوگولی‌ها خوشمون اومده.
    ۲- یه لحظه واقعاً به ذهنم رسید که کلاس راههای آموزشی کسب درآمد در اون دنیا رو برگزار کنم. خیلی شیک و منطقی. حتم دارم هستند کسانی که برای همین هم ثبت نام خواهند کرد. به این برکت.
    ۳- به احمدی‌نژاد گفتن چرا برای بوش نامه نوشتی؟ ضایع نبود جوابتو نداد؟ گفت: منو صدا می‌کنن باید برم، فقط خواستم کمک کنم بلکه با ایده‌هام درهای جدید به روش باز شه. می‌خند؟ جدی گفتم!
    موفق باشید

    پاسخ
    • سلام
      :))
      خوشحالم که خوشتون اومده، کلی حرف‌های این شکلی توی دلم مونده گفتم شاید اینجا جای باحالی برای گفتنش باشه نه صرفا کتابه.
      آقای احمدی نژاد لطف داشتن، فقط مونده بود یه کتاب بنویسه برای مدیریت اقتصاد که توی دانشگاه ها تدریس شه!

      پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست