این ایده را چند وقتی است که اجرا می کنم گفتم اینجا بنویسمش شاید کسی ترغیب شد تا این را وارد زندگی اش کند.
اکثرا هر هفته را مانند هفتهٔ های قبل شروع می کنیم و کم پیش می آید تغییری کرده باشیم. تغییر سخت است، خیلی هم سخت است. چیزی که سخت ترش می کند این است که با یک ذهن سفید هفته را شروع می کنیم. تقریبا می دانیم چه کارهایی را باید انجام دهیم اما نمی نویسیم. همین ننوشتن باعث می شود تا آخر هفته متوجه نشویم که چقدر رشد کرده ایم. ترس داریم. آن هم ترس از شکست. اینکه کاری را بنویسیم و انجامش ندهیم. همین ترس، مانع بسیاری از رشدهایمان می شود.
تنها کاری که باید بکنید این است که جمعه ها عصر، کارهایی که هفتهٔ آتی باید انجام دهید را بنویسید.
کسانی که این کار را می کنند خیلی جلوتر از کسانی اند که شنبه صبح این کار را انجام می دهند!
با اینکار ذهن خود را برای شروع یک هفتهٔ پربارتر آماده میکنید.
اگر این کار را بخواهیم تعمیم دهیم، بسیار خوب می شود که هر روز بعد از اینکه به یک ساعت مشخص رسیدید و میخواهید کار را ترک کنید، مثلا کارمندان ساعت 5 اداره را ترک می کنند، میتوانید ده دقیقه وقت بگذارید و بنویسید که امروز چه کارهایی کرده اید و فردا چه کارهایی را باید انجام دهید.
در پایان روز که به این لیست نگاهی می اندازید، میبینید که چقدر کار انجام داده اید و چقدر مفید بودید. همین باعث افزایش انگیزه برای ساختن فردایی بهتر می شود.
«نقد بازی کنیم»
نمی گویم آینده ارزشی ندارد و… . بلکه اعتقاد دارم آینده مهم ترین زمان در بین زمان هاست. اما در انجام کارهای روزانه نقد بازی کنیم.
شاید دیده باشید مغازه دارهایی که آخر شب، هنگام بستن درب مغازه شان شروع به نوشتن حساب ها می کنند.
باید یاد بگیریم که هر روزمان را نقد بازی کنیم. صادقانه بنویسید که چه کارهایی کرده اید. و چه کارهایی را باید برای فردا موکول کنید.
در لیستتان هفت کار بوده و شما 5 کار انجام دادید؟ عیب نداره دوتای دیگر سهم فرداست. خوشحال باشید که 5 کار را انجام داده اید.
اگر کاری در لیستتان وجود دارد که هر روز به روز دیگر موکول می شود، و همچنین اگر این کار در یک هفته در لیستتان اقامت داشته، باید قید آن کار را بزنید! خطش بزنید.
کارهایی که نصفه و نیمه می مانند و تماما حواسمان بهشان است- اصطلاحا به آنها فایل های باز گفته می شود- این کارها به شدت جلوی فعالیت ذهن را می گیرد. انرژی زیادی از ذهن می گیرد. رهایشان کنید. سخت است. می دانم. ولی ضررش هم زیاد است. خودتان را متقاعد کنید که وقت انجامش حالا حالاها نیست. بگذارید زندگی تان پر برکت تر شود. پربرکت شدن زندگی، با وقت صرف کردن روی الویت ها اتفاق می افتد. کاری که هر روز موکول می شود و همچنان در سررسیدمان وجود دارند و تا بحال کاری برایشان انجام ندادیم، مطمئنا در این مدت هم کاری برایشان انجام نخواهیم داد و فقط بیخودی انرژی ذهنمان را گرفته اند.
آدم ها گاهی با این مسائل ناموسی برخورد می کنند!
نه دیگه اینو نمیتونم خط بزنم. اینو باید انجام بدم. بدون اون هرگز!
«فعلا» خطش بزنید. اعتماد کنید و خطش بزنید. اگر کاری برایش انجام نداده اید لطفا خطش بزنید. بیشتر روی کارهایی که برایشان کاری هم انجام داده اید وقت بگذارید.
با فایل های باز چه کنیم؟
وقتی که صبر کافی داشتید- تکرار می کنم حوصلهٔ کافی داشتید- جایی بنشینید و فایل های بازی که دارید و در انبار خاک خورده ذهنتان نگه داشتید را به یاد آورید. مثلا ثبت نام در فلان کلاس، ایمیل زدن به… ، خواندن کتاب… ،
همگی را لیست کنید.
حالا از آسان به سخت درجه بندی شان کنید. دقیقا از آسان به سخت درجه بندی کنید.
هر هفته یک فایل باز را انتخاب کرده و انجام دهید. اگر در طول یک هفته انجام شدنی نیست، مدت زمان بیشتری را در نظر بگیرید.
اینکه یک فایل باز را به کل در یک روز انجام دهید یا در یک بازهٔ زمانی مشخص، باید بگویم که این تصمیم کاملا به خود شخص برمیگردد. گاهی دیدیم آدم هایی که میخواهند شنا کنند. اول بدن خود را کم کم به آب عادت می دهند. کسانی هم هستند که یک مرتبه درون آب میپرند. پس این تصمیم کاملا وابسته به شخص است.
از آسان ترین فایل ها شروع کنید. و هر هفته سعی کنید یکی شان را به اتمام برسانید تا انگیزه تان افزایش پیدا کند.
امیدوارم بدردتان بخورد. :-D
۸ دیدگاه. Leave new
خیلی جالب بود, حتما از این روش اسفاده میکنم.
با تشکر.
خواهش میکنم.
سلام
نوشتن کارهای روزانه (چه اونی که انجام دادیم و چه اونی که قراره انجام بدیم) خیلی کمک می کنه ولی به نظر من کافی نیست، ما توی روز چند تا کار اصلی داریم که چه خوشمون بیاد چه خوشمون نیاد باید انجام بشن، سخت هستند یا طاقت فرسا، باید انجام بدیم، برای همین اول اون کارها، اتفاقا برعکس نظر شما، کارها رو از سخت به آسون انجام بدیم، خیالمون بیشتر راحته (البته برای من).
بهترین اتفاق یک روز اینه که ببینی هر کاری که باید انجام می دادی رو انجام دادی، این وقت ها برای خودمون جایزه هم بدیم بد نیست (خیلی خوبه) یه کار تفریحی و سرگرمی (این جایزه رو بعد از انجام کارها بهش فکر کنید نه قبلش، این تجربه س).
در کل زندگی رو هم سخت نگیریم خوبه.والا
سلام.
ممنون از کامنت مفیدی که گذاشتی.
کارهایی که گفتم از آسون به سخت انجامش بدیم همون فایلهای بازه. معمولا این کارهارو مدتهاست داریم به تعویق میندازیم و بیخودی فکرمون رو مشغول کرده. شاید بخاطر سختی شروع باشه که انجامشون نمیدیم ولی وقتی ببینیم کار یکم تکون خورده (اونم با کارهای آسون) ترغیب میشیم تا تمومشون کنیم. ولی در مورد کارهای روزمره با نظر شما موافقم. کار سخته رو که اول انجام بدیم فکر میکنیم دیگه کل روز آزادیم و یه انرژی زیادی برای انجام علاقمندیهامون داریم.
نوشتن کار ها روی کاغذ واقعا تاثیر به سزایی تو موفقیت داره.
برایان تریسی یه کتاب داره به اسم “قورباغه را قورت بده” که درباره افزایش بازدهی فردی و دوری از تنبلیه و تو یکی از فصل هاش توضیح میده که چطور میتونین یه برنامه سالانه,ماهانه,هفتگی و روزانه عالی داشته باشین و چطور اون رو به بهترین شکل انجام بدین.روی من خیلی تاثیر داشت پیشنهاد میکنم این کتاب رو هم بخونین :)
سلام علیرضا.
ممنون که کامنت گذاشتی.
حتما پیشنهادتون رو دنبال میکنم.
نوشته خوبیه …امیدوارم منم بتونم …
خوشحال میشیم اگر انجامش دادین تجربیاتتون رو به اشتراک بذارید.
موفق باشید.