نوشته بود: دنیای خود را بسازید.
کاش به همین سادگی بود! حرفم تلخ است میدانم. نمیدانم شاید هم من جلمه را ساده خواندم.
آدم گاهی اوقات در زندگیاش به پیچوخمهایی میخورد که میماند از اینهمه دستوپا زدن که آخر سر این لعنتی چیست و چرا جواب را پیدا نمیکنم.
سنم آنقدرها قد نمیدهد اما به لطف اینترنت فکر میکنم اوضاع نسبت به قبل خیلی بهتر شده. آدم راحتتر میتواند جمعهایی را که دوست دارد را پیدا کند. جمعهایی که خودش فکر میکند جزئی از آنهاست.
این به اصطلاح کامیونیتیهاست که اینروزها به وسیله آنها میتوانیم دنیای خود را بسازیم. کامیونیتیهای مجازی که گاهی راه میدهد به دنیای واقعی. وقتی این اتفاق میافتد و تکتک اعضا را میبینی انگار نه انگار که غریبهاید! انگار چندین سال است آنها را میشناسید.
به نظرم این روزهاهم دنیای مجازی، محله به محله یا بهتر بگویم کشور به کشور شده. بسته به شخصیت و علایق آدمی، در یکی از این کشورها بیشتر جای رشد دارد و راحتتر کامیونیتی مدنظرش را پیدا میکند.
به واسطهٔ همین کشورهای مجازی، ما کمتر به زمین و جغرافیا گره خوردهایم.
حرفم را پس میگیرم! نه نمیگیرم! هنوز هم میگویم سخت است. سخت است جایی را پیدا کنی که بدانی متعلق به آنی. اما اگر پیدا کنی، تلاش برای آن هم حتی برایت لذت بخش است.
خوبی این کشورهای مجازی این است که میتوانی در آن واحد در چندین جا حضور داشته باشی. اما اگر یکی را پیدا کردی، تمام تمرکزت را بگذار روی آن تا نتیجه دهد. خوب است آدم مدام سیبهای نصفونیمه گاز زده از خود بجای نگذارد.
چطور پیدایش کنی؟ ببین بیشتر در کجاها این گروهها حضور دارند؟
اگر به موضوعی علاقه داری، سایتی در آن حوزه پیدا کن که فعالانه حرکت میکند. پیگیر مطالبش باش. در آخر ببین چگونه میتوانی سودی به آن برسانی تا بتوانی عضوی از آن گروه باشی.
کتابها را دست کم نگیریم. بزرگترین طوفانهای ذهنی را همین کتابها ایجاد میکنند. اصلاً برای پیداکردن علایق، شروع کردن از همین کتابها شاید بهترین راه باشد. چون در هر حوزهای، چیزی نوشته شده و از همه مهمتر، عمقی بیشتر از هر جای دیگری دارند.
به فرض اگر به کولهگردها و هیچهایککردن و مسافرت علاقه داری، حتماً در شبکههای اجتماعی و وبلاگها پیگیر موضوع باش.
شروع کن به تولید محتوا در آن حوزه. کمکم در جو آنها قرار میگیری. (مثلاً بنویس آیا میدانستید چینیها دست در بینی خود نمیکنند؟! حتی تا این حد لوس. گاهی وسواس بیشازحد، عمر اهدافمان را میگیرد و میشوند چیزی از جنس آرزو یا بدتر از آن «حسرت»)
در تالارهای گفتوگو، پاسخگوی سؤالات آن حوزه باش، هرچند کم، اما حضور داشته باش.
یک قسمت دیگر سخت کار، حضور فعال در حوزهای است که به آن علاقه داری. پیدایش که کردی، باید برای زندهماندن در آن جمع، مهارتهایت را بالا ببری. وگرنه خیلی زود از دور خارج میشوی.
تا فرصت داری، شروع کن حتی شده با آزمونوخطا، کامیونیتیهایی که ذرهای به آنها علاقه داری را امتحان کن. اما در این بین مدیریت داشته باش و خطقرمزهای خودت را خوب تعریف کن و به هیچوجه روی آنها پا نگذار.
منظورم از کامیونیتی، جایی است که افراد، ویژگیهای فکری و سلایق فکری به مراتب بیشتری نسبت به هم دارند.
مطمئناً شما بیشتر از من این موضوع را میدانید. چه پیشنهادی برای پیداکردنش دارید؟
۴ دیدگاه. Leave new
خانم شاکر عزیز
سلام
اول از همه به روح بلند اون کسی که باعث و بانی این اینترنت و ارتباط بوده باید درود فرستاد.
دوم از همه هم یادداشت شما یه لایک درست و حسابی داره و چون اون پایین گزینه ای برای لایک نبود، همین جا اعلامش میکنم.
سوم از همه حق با شماست این دنیای مجازی اجتماعات و ارتباطاتی از آدمها رو در اختیارمون قرار داده که مرز و جغرافیا رو جابجا کرده، خیلی هم توی یادداشتتون منتظر این بودم که بگید ما خودمون میتونیم کامیونیتی خودمون رو بسازیم که نگفتید، در واقع به نظرم همین وبلاگ شما، یه اجتماع از افرادی هست که علایق نزدیک هم دارند و حرفی زده میشه که برای همه اعضای این اجتماع کوچیک مفید هست و ازش لذت میبرن، بدون مرز و محدودیت. از وقتی خواننده وبلاگ شما شدم، به راحتی میتونم از چند تاثیر این اجتماع کوچک روی خودم صحبت کنم و یا یادداشت و مقاله بنویسم.
چهارم از همه، حضور فعال در این اجتماعات هست که گاهی با تمام رفتارهای نپخته باعث رشد آدم میشه، فقط تماشاگر بودن در این اجتماعات کافی نیست، به نظرم اون فایده کافی رو نداره، فعال بودن و فعالیت داشتن علاوه بر دیده شدن، مزایای دیگه ای هم داره، شما توی یه کامیونیتی که مشکلی رو مطرح میکنی یا مشکلی رو رفع میکنی، در واقع در حال اصلاح روشهای اشتباه خودت (و در کل خودت) هم هستی.
و در آخر داشتن محدودیت و تعریف از فعالیت در هر اجتماعی رو باید برای خودمون مشخص کنیم، به قول شما خط قرمزمون رو رعایت کنیم، این خیلی مهم هست، عدم توجه به این نکات باعث سردرگمی بیشتر ما خواهد شد و این بهره مون از اون اجتماع و در نهایت از همین زندگی کم خواهد کرد.
باز چقدر حرف زدم!
موفق باشید.
سلام آقای قربانی
باز هم کامنتهای شما تکمیلکنندهٔ پستهای منه و من از این بابت کلی خوشحالم :)
چندین بار خوندمش و نکاتی که اشاره کردید عجیب به دل نشست…
مثل کامیونیتی خودمان را بسازیم، با رفع مشکلات، خودمان را اصلاح میکنیم و …
سلام و صبح بخیر خانوم شاکر عزیز.
خیلی نوشته خوبی بود و خیلی از راه هارو شما گفتید.
اتفاقا دیروز رفتم رویداد skillup در اصفهان که شبیه گیک آپس تهران هست و خیلی کیف داد و با خیلی ها آشنا شدم.
قبلا میگفتم من چرا باید برم توی این رویداد ها شرکت کنم! من که هیچی بلد نیستم! ولی خب افرادی که اونجا بودن خیلی خووب استقبال کردن و گفتن که ما هم اول همینطوری بودیم و باید سعی کنی بیای و یاد بگیری.
در کل خوبه که یادبگیری و اون هارو به اشتراک بزاری.
موفق باشین.
سلام
خوشحالم که توی این جمعها شرکت میکنی.
امیدوارم برات مفید باشه.