چند وقت پیش پستی دیدم که نوشته بود خیارشور باعث کنترل فشار خون میشود و بعد هم دهها فایدهی دیگر را لیست کرده بودند، از جمله کمک به کاهش ریسک دچار شدن به آلزایمر، زیر پست هم شماره تماس برای سفارش خیارشور گذاشته بودند.
خواستم بنویسم که ایها الناس بالاخره موفق شدم عادت صفحات صبحگاهی را در زندگیم بگنجانم و ۹۹ روز است که بی وقفه نوشتم. در مجموع ۳۵ ساعت و ۴۷ دقیقه شده و جوهر خودکارم دارد تمام میشود.
از ذوق این عادت و تاثیراتی که گذاشته خواستم بنویسم و فوایدش را از یک تا چندصد لیست کنم، ولی خب اینجا کسی صفحات صبحگاهی به شما نمیفروشد و نمیخواهم مثل خیارشور شود. تعداد زیادی از فواید آن را قلم میگیرم و نمینویسم ولی شما بدانید تاثیرش بیشتر از این حرفها بوده است.
صفحات صبحگاهی را در کتاب The Right to Write از جولیا کامرون خواندم که به فارسی حق نوشتن ترجمه شده است. صبح اولین کاری که بعد از بیدار شدن باید کرد این است که چند صفحه سفید جلوی خودتان میگذارید و مینویسید. بیوقفه، بدون فکر کردن به گرامر، جملهبندی و هر چیز دیگری صرفا مینویسید.
روزهای اول سخت است، منتقد و سانسورچی درونتان انقدر بزرگ است که تاب دیدن تمام افکارتان را به صورت لخت روی کاغذ ندارد ولی ادامه که بدهید انقدر این منتقد و سانسورچی زورشان کم میشود که خود به خود متوجه میشوید در طول روز هم کمالگراییتان بهبود پیدا کرده است.
من با زمان کم شروع کردم، روزهای اول ۱۰ دقیقه وقت میگذاشتم، بعدها کم کم آن را زیاد کردم تا به ۳۲ دقیقه رسیدم. جولیا کامرون در کتابش میگوید: «بیشتر مردم برای نوشتنشان بین ۲۵ دقیقه تا ۴۵ دقیقه وقت میگذارند.»
بعد از نوشتن هم محض اطمینان هر بار که تمام شده نوشتهها را پاره کردم و دور ریختم. چون گاهی اوقات افکاری از من رنگ کلمات را میگرفت که این سوال برایم پیش میآمد که آیا این منم که اینها را نوشته است؟
در مورد تاثیراتش، اول از همه باعث شد سرعت افکارم بخاطر سرعت نوشتنم کندتر شود، باعث شد فرصتی پیدا کنم تا مسائلی که واقعا برایم مهم است و مدام در نوشتهها تکرار میشوند را پیدا کنم.
من هیچوقت نوشتهها را از اول نخواندم، هیچوقت برنگشتم ببینم چه چیزی نوشتم. صرفا در آن زمان نشستم و نوشتم. قرار هم بر این بوده که بی قضاوت باشد اما بعد از مدتی شما متوجه میشوید چه مسائلی بیشتر از همه در چند روز متوالی ذهن شما را درگیر کرده است و منابع میگیرد.
دیدم چقدر افکار هست حتی بیآنکه توجه زیادی به آنها خرج کنم در ذهنم میچرخند و میچرخند.
شفافیت بزرگترین تاثیر این نوشتهها بود.
شفافیت اول صبح باعث میشود آدم تکلیفش با بقیهی روز مشخص باشد، همین که تیک یک کار اول صبح میخورد خود به خود کمک میکند تا عملکرد در بقیهی ساعات روز هم بهتر شود. سردرگمی اول صبحی را ندارد که روز را از کجا باید شروع کرد. ناخودآگاه حواس آدم به خودش بیشتر میشود. اینکه در لحظه چه حسی دارد را راحتتر متوجه میشود.
برای اینکه زنجیرهی این عادت هم پاره نشود، یک چنل خصوصی زدم که تنها عضوش خودم هستم، بعد از هربار نوشتن عکس کاغذ پارهها را گذاشتم.
خلاصه که بنویسید، ممنون آرامش و شفافیتی میشوید که پیدا میکنید.
نوشتن خیلی راحتتر از ننوشتن است. نوشتن خیلی سرگرمکنندهتر است. چیز راحتتر و سرگرم کنندهتر، انضباط نمیخواهد. فقط اجازهدادن به خود میخواهد، اجازه دادن به خود. من نمینویسم تا به خود سخت بگیرم. من مینویسم تا به خود راحت بگیرم، من مینویسم چون این کار حس خوبی میدهد.
از کتاب حق نوشتن، جولیا کامرون
پینوشت: خواندن این پست شاهین کلانتری هم اهمیت صفحات صبحگاهی برایم را دوچندان کرده است.
Painting: ©Robert Tracy
۱۴ دیدگاه. Leave new
چند روزی هست که نوعی اضطراب درونی رو تحمل میکنم. امروز، وقتی همهی راههای دیگه رو امتحان کرده بودم و مسأصل از حل فکرهام، دست به قلم بردم و نوشتم و آخرش هم کلماتو ریختم توی سطل آشغالی. بعدش به وضوح آرومتر شده بودم. به فکر شروع این نوشتنهام. بزودی راهی برای منظم نوشتنش پیدا میکنم.
بهترین کار
خوندن این پست منو برد به ۱۰ ۱۲ سال پیش وقتی توی بلاگ اسپات وبلاگ داشتم و اونجا تراوشات ذهنیم رو ثبت میکردم، وقتی اینستا و توییتر نبودن و میشد با حوصله نشست و دو سه صفحه نوشت و آخر کار گفت دارم به معنای واقعی زندگی میکنم…
خب چرا الان ننویسین باز؟
واو
حس خوبی بهش دارم
امتحان میکنم حتما
آره خیلی کیف میده
اثر معجزه گونه ی نوشتن صفحات صبحگاهی رو شخصا تجربه کردم.
یکی از اهداف مهم زندگیم رو با نوشتن هر روزه ی اون هدف، بهش رسیدم طوری که هر روز پیش از شروع، یک صفحه در باب هدفی که داشتم می نوشتم. تمرکز بهتری برام داشت. خیلی خوب بود. عادت نوشتن روزانه، جواب میده واقعا.
همینطوره :)
سلام سحر جان؛ حال دلت خوش.
من هم مدتی هست که می نویسم، من نوشتن از رو کتابی از هنریت کلاوسر حدود سه سال پیش شروع کردم و در این سه سال هربار وقفه های طولانی بین نوشتن پیش می اومد، برخلاف خودت که کتابی رو تو این زمینه دوست داشتی، من کتابی رو که تو این حوزه داشتم رو دوست نداشتم.
چند وقت پیش با یک نوشته از شاهین کلانتری که خوندمش شروع کردم(همونی که لینکش رو گذاشتی) و مرتب می نویسم هر روز، یه مدتی به شکل دیجیتال روی ورد و در حال حاضر دو هفته ای هست روی کاغد می نویسم، اولین تایمی که گیر بیارم از روزم شروع می کنم به نوشتن و تاثیرات زیادی روی زندگیم گذاشته و خلاصه کلام، مهم ترین فایده اون برای شخص من هم شفافیت هست.
سلام سلام
خیلی خوبه که مینویسی
یه عزیزی که خودش روح بزرگی داشت میگفت نوشتن مداوم باعث زلال شدن آدم میشه. و همین جمله مثل بذر محبوبه شب بویی بود که در روح من کاشته شد. حالا دیگه شب های تاریک و طولانی مثل آینه شفاف و مثل محبوبه خوش بو هستن.
تو خیلی دوست داشتنی هستی tcpجان :)
سلام
اسم اون اپی که ساعت و روزهایی که نوشتی رو باهاش ثبت میکنی چیه؟ باحال بود
سلام سلام
Habitify
https://www.habitify.me/