گاهی آنقدر غرق در تخیلاتم هستم که هیچ هذیانگوی واقعیتی نمیتواند بیدارم کند. میدانی… تنها داراییام همین #تخیلات است. همین تخیلاتی که تحمل واقعیات را ساده کردهاند. شاید به ناکجا آباد پناه بردهام.
بعضی وقتها ناچارم برای پیدا کردن راهحلِ واقعیات دست به گریبانشان شوم. بعضی از آدمها را تنها همانجا میتوان فهمید. همان بهتر که بمانند در تخیلات. واقعیت که پیدا میکنند، مفت میشوند. پوچ میشوند. زیباییشان را از دست میدهند. آنجاست که مرگ تخیل اتفاق میافتد.
#کیبورد
توی کانال تلگرام لینک پستای جدید و چیزهای دیگه که برام جالبه رو میذارم :)
۲۰ دیدگاه. Leave new
چقدر «ما زنده به آنیم که تخیل بکنیم»-طور!! ؛)
مطالب بسیار جالب و دیدنی است،
متشکرم
https://www.pasargadmetal.com
یک رویا میتونه نامتنهاهی باشه بشرطی که فانی نباشه اگر بی طمع به زندگی نگاه کنیم مثل بقیه فکر نکنیم به بزرگی میرسیم!!!
نمیدونم شما با مرگ برخورد داشتین یا نه ولی اگر کسی این برخورد رو داشته در لحظه مرگ میشه زندگی و فهمید، زندگی انقدر وسیع و پیچیده است که هر نتیجه و فرمول کلی براش صادر کردن مطلقا احمقانست ،زندگی مرداب نیست یک جریانه و این جریان زیباست باید با جریان باشی ، حال اینکه تمام زیبایی جریان خداست وقتی درکش کنی قادر مطلق قلبت ارام میگیره و اونوقت دیگه شجاع میشی حس میکنی زنده ایی و این قشنگه زمانی که غرق رویا هستی یعنی جریان داری یک چیز جدید ،یه فیلم دیدم که میگفت بزرگ ترین قدرت انسان تخیلشه و الحق که همینه!
بعد مدتهاست یه چیزی مینوسم ببخشید خلاصه
بینقاب عزیز
از متن شما لذت بردیم
ممنون که اینجا نوشتیدش
دنیایی که اکنون ساخته می شود روزگاری در دنیای مطلق ذهنمان پرورانده ایم . تخیل یعنی زندگی در بهشت و به حقیقت پیوست آن در دنیای واقعی می باشد که همیشه با کاستی هایی مواجه است ولی اگر زندگی در بهشت وجود نداشته باشد دنیایی واقعی هم وجود خواهد نداشت.
دوستش داشتم. صادقانه نوشته شده :)
آقای صفوی خوشحالم که گذرتون به اینجا افتاده
خانم شاکر عزیز
سلام
ما آدمها مثل نور هستیم، ماهیت دوگانه داریم، همان طور که نور ماهیت موج و ذره دارد، ما هم همین طور هستیم، خیال و واقعیت، درهم، گاهی این گاهی آن یا هر دو.
موفق باشید
سلام آقای قربانی
تعبیر قشنگی بود!
چشم های خلاقیت همیشه زیباتر از هر چشم دیگه ای جهان رو میبینه …
زیبا بود!
وقتی به واقعیت فکر میکنیم کم کار میشیم، ناامید و کم رمق میشیم و دست از تلاش برمیداریم !
شاید همان بهتر که در تخیلاتمون زندگی کنیم و به عقیده من هر تخیلاتی که قادر به فکر کردنش هستیم قابل دست یابی هست وگرنه چه دلیلی داره که به فکرمون بیاد ؟ :)
چقدر این چهار خطی که نوشتین زیباست میشه ساعت ها راجبش فکر کرد ! ممنونم ازتون
شما هم زیبا نوشتین! اره خیلی از ادم بزرگاهم گفتن هرچی که بشر قادر باشه اونو توی فکرش بگنجونه، روزی بهش دست پیدا میکنه.
سپاس از کامنتتون
سلام.
آره…چقد لذت بخشه، گاهی میری تو خیالات خودت، و دنیا رو، آدمای دورت رو و خیلی چیزای دیگه رو اونجوری که دوست داری تصور میکنی. تیک همه اون چیزایی که ازشون راضی نیستی رو میزنی و میبریشون به دنیای دیگه. اما، اما گاهی ممکنه خیلی بهش وابسته بشی، یعنی نباید کار به جایی برسه که بین واقعیت و تصور، دوست داشته باشی فقط یکی رو انتخاب کنی…این جمله منو یاد فیلم Inception انداخت. وقت داشتی ببین.
درباره آدم ها، شاید داری ناآگاهانه قضاوت میکنی، شاید تو واقعیت هم همونی هستن که توی تصورت فرضشون میکنی.
نیمچه برداشت من بود از این پست.
سلام
جالب گفتین
راستی در کمال ناباوری من inception رو دیدم :) خیلی خوبههههههههه
خدا رو شکرD:
سلام خانم شاکر
ممنون بابت مطالب مفید سایتتون
موفق و پیروز باشید
سلام فربد عزیز
خوشحالم که نگاهت به پستهای اینجا افتاده
میشه بگید انقدر می نویسید آخرش می خواهید به چه برسید؟
فکر می کنید ذات نویسنده شدن پول دراوردنه؟ این تشخیص اشتباه هست در مشکل
نویسنده شدن تهش هیچی نیست
ناراحت نشوید ولی این روش نوشتن شما مساله ای را حل نمی کنه.
مکتب شعبانعلی گفتن و تبعیت کردن به نظر من فقط وقت تلف کردن هست
و فرو رفتن افراد در توهم اینکه دارند رشد می کنند و به موقعیت های عالی شغلی می رسند
واقعیات رو ببینید
جامعه چه کسی رو موفق می دونه یا تحویل می گیره؟
خاص بودن و نویسنده گشنه بودن تهش هیچی نیست
تنها فاکتور و مهمترین فاکتور رو ندید گرفتید!!!
“علاقه”
نمینویسم برای پولدار شدن. مینویسم چون به “نوشتن” علاقه دارم. به عمیقشدن به چیزهایی که فکر میکنم! و تفریح برای اوقاتم.
برای پولدارشدن میشد یه سایت زد و کپی پیست و ترجمه مقالات رو گذاشت و بعدشم چهارتا تبلیغ.
ولی حالت وبلاگی بودن اینجا داره داد میزنه که این افکار شخصیه و افکار شخصی هم با گذر زمان و اتفاقات تغییر میکنه.
همین و بس!