#تعهد است که #خلاقیت میآورد آدم اگر تعهد به انجام کاری داشته باشد، استعدادهایش تهییج میشوند حتی در خواب هم دنبال راهحلی برای مشکلات پیشرویش میگردد.
مثل یک بالن میماند که هنوز روی زمین است. تعهد به پرواز که داشته باشی بلند میشود رشتهها و طنابهایی که نگهاش داشتهاند را پاره میکند تا به هدفاش برسد. آنقدر بالا میرود تا محدودیتها برایش کوچک و عملاً پوچ میشوند و در آخر در جایی جدید فرود میآید. مختصات فرود آمدن هم بستگی به کیفیت انجام تعهد آدم دارد.
تعهد که داشته باشی، یاد میگیری که هر آنچه که داری را در کاری که در حال انجامش هستی بریزی و کم نگذاری.
بحث تعهد که میشود، گویی بهانهها رنگ میبازند. با خودت حرف میزنی و میگویی باید این مجسمهای که به من سپردهاند را به بهترین نحو بتراشم و تصویری که لایق آن هستم که من را خالقاش بنامند را بیافرینم.
فکر میکنم کمترین تعهدی که آدم برای تمام طول عمرش باید به آن پایند باشد، تعهد به تعادل است.
#تعادل است که حال خوب را تضمین میکند.
تعادل یعنی بدانم مرزهایم کجا است، تا کجا پا بگذارم رضایت دارم، تعهد یعنی بتوانم مرز درستی تعریف کنم مرز را اگر کوچک تعریف کنم دنیایم را کوچک میکنم، دنیایم محدود میشود به اطرافم، به شنیدهها و دیدههایم. نمیتوانم فراتر ببینم و درک کنم. خارج این دنیا را تخیل میشمارم.
و اگر مرزم بیشازحد بزرگ باشد افسار گسیختهای خواهد بود که اجزایش دنیای معناداری را نمیسازند. دنیایی میشود که هیچ در آن نیست.
خلاقیت، قدرت ذاتی کشف ارتباط بین دو چیز، دو تصویر، دو اندیشه، یا دو کلمه یا ارتباطی است که پیش از آن کسی متوجهاش نشده، هنرمند آنها را به هم ربط میدهد و برای جهانیان ماهیت سوم خلق میکند. -استیون پرسفیلد
امیدوارم با داشتن تعهد، این خلاقیت را به جوش آورید و ماهیت سوم را خلق کنید.
۴ دیدگاه. Leave new
خانم شاکر عزیز
سلام
اجازه بدید این بخش از یادداشت شما رو صد در صد قبول نکنم، اینجایی که فرمودید: تعهد است که خلاقیت میآورد. هر چند در این حوزه واقعاً صاحب نظر نیستم و هر چیزی که الان مطرح میکنم هیچ پایه علمی نداره و تنها بر اساس تجربه است، اما اجازه بدید نظرم رو بگم.
به نظر من خلاقیت (حالا که بیشتر در موردش دارم فکر میکنم) الزاماً نتیجه تعهد نیست، گاهی نتیجه مستقیم عشق به انجام اون کاره، من متعهد به انجام کاری هستم، تعهد بیرونی یا درونی و منطقی، اما گاهی به اون کار عشق میورزم، تمام زورم رو میزنم این کاری که عاشقش هستم به بهترین نحو ممکن انجام بشه، اونجاس که به نظرم خلاقیت ظاهر میشه و همین طور که گفتید، آدم همه چیزش رو میریزه توی کار.
تعادل این آدمها در همینه، شاید از دید دیگران متعادل نباشند، اما خودشون تعادل دارند، آرامش دارند، شادند و لذت میبرند.
موفق باشید.
پ.ن: کلیت نظر من و شما یکی است، با عنوان عشق به کار خواستم تکمیلترش کرده باشم.
سلام آقای قربانی
بله حرفتون رو قبول دارم و خیلی خوب اشاره کردید و مثل همیشه کامنتتون کمکم کرد تا نگاه بهتری به نوشتههام داشته باشم. و اینکه عشق به یک کاری هم، از همون تعهد شروع میشه که براش وقت بذارم.
مطمئنا چیزهایی که منم اینجا مینویسم نظرات شخصی منه اونم با دانش فعلیم!
شاد باشید.
سلام و صبح بخیر خانم شاکر.
امیدوارم که همیشه خوب و سلامت باشید.
خیلی بحث قشنگی و مفصلی بود.
این که گفتید تعهد، خلاقیت می آورد یک مثالش این هست که وقتی شما میخوای یک کاری رو انجام بدی و نسبت به اون تعهد داری سعی میکنی تمام فکرتو بزاری روی اون و اینطوری دیگه خلاقیت ها موج میزنه.
موفق باشید.
سلام عادل عزیز
مرسییییییی
امیدوارم تو هم حالت عالی و توپ باشه
باهات موافقم :)
شاد باشی