تحقیقات علمی و پدر و مادر و… صدها بار در گوشمان خوانده اند که زود بخوابید تا رستگار شوید! نمیخواهم بگویم که اگر زود بخوابید تمام مشکلاتتان حل خواهد شد وسرعت اینترنتتان بالا خواهد رفت و دیگر پدر و مادر بعضا همسر و خانواده همسر غر نخواهند زد! نه! اما دست کم شروع خوبی است تا کنترل زندگیتان را به دست بگیرید. کافی است در گوگل سرچ کنید« چرا باید شب ها زود بخوابم.» لیستی از تحقیقات و سخنرانی ها برایتان میآید. من در اینجا تنها تجربیات شخصیام را با شما در میان میگذارم. من هم مانند خیلی از افراد جغد شب بودم و ادعا داشتم که بیشترین عملکردم در شب هاست. اما تنها خواستم یک تغییری کوچک مثلا ساعت 8 صبح بیدار شوم را ایجاد کنم (میتوانید حدس بزنید که اوضاع چقدر وخیم بود که 8 صبح برایم حکم سحرخیزی داشت!)
معمولا من خودم، وقتی شبها دیر میخوابم ، صبح بیدار شدنی این دیالوگ مدام در ذهنم تکرار میشود : «آخه زندگی بود برای خودمون ساختیم! هی صبح به صبح بیدار شی و…»
کلا با غر زدن شروع میشود. یه حس عقب موندگی خاصی به آدم دست می دهد و آن شب بیداریها هم یه حس جبران کردن میدهد نه یه حس پیشرفت!
از قضا تحقیقات علمی هم نشان میدهد که اختلالات خواب واقعا میتواند در گسترش افکار بدبینانه موثر باشد.
اکثرا بر اساس تحقیقات و زندگی افراد موفق، توصیه میشود که ساعت 11 شب بخوابید. قضاوتاش نکنید. فقط تصمیم بگیرید چند شب ساعت 11 بخوابید و قبل از آن این چندکار را انجام دهید تا راحتتر بیدار شوید:
1. تلویزیون، شبکههای اجتماعی و لپتاب و… را ساعت 10 شب تعطیل کنید.
فضای مجازی مانند یک دهکده میماند و اگر روزی از کسی خبری نشود، همه سراغش را میگیرند! (معمولا!) اگر شما هم در این دهکدهها سکونت دارید، لطفا با اهالی دهکده ساعت 10 شب خدافظی کنید و جماعتی را از نگرانی دربیاورید، چککردنهایتان را بکنید و آخر هم خدافظی!
من خودم در ابتدا حداقل سعی کردم شبکههای اجتماعی را قبل از خوابم چک نکنم. شب بعد تصمیم گرفتم تلویزیون نبینم و شبهای بعد –که خیلی سخت بود- سعی کردم سمت لپ تاب نروم. نتیجه اش این شد که صبح ها را دیگر با آن خستگی شروع نمیکنم. معمولا شادتر از روز هایی که شب دیرخوابیدهام شروع میکنم. و مهم تر از همه کمتر آن دیالوگ برایم تکرار میشود.
با اینکار آن شتاب عجیبی که اینروزها بیشتر دیده میشود را کاهش میدهید و سطح استرس را پایین میآورید.
دیدن تلویزیون، چت کردن با دوستان باعث می شود صبح که از خواب بیدار می شوید با خستگی چشم بازکنید.
2. به یک اتفاق خوب و مثبتی که برایتان افتاده فکر کنید.
مثلا آخرین سفری که رفتید و خیلی خوش گذشت، شوخیای که با دوستی کردید و خیلی چسبید! یا اتفاقی که از آن الهام گرفتید. را به یادآورید.
بچه که بودیم، مدرسه برای اولین بار که اردو میخواست ببرد شبها خوابمان نمیبرد، یا اینکه می دانستیم صبح قرار است دوچرخه بخریم و اولین دوچرخه عمرمان را سوار شویم، یا جملهای از بزرگی که شنیدهاید یا در کتابی خواندهاید و توانسته مانند یک قلاب، مورد خوبی را از زندگیتان بیرون بکشد را به یاد آورید.
تمامی اینها باعث میشود با یک حس خوب بخوابید و صبح هم با همان حس خوب بیدار شوید.
3. برنامه فردایتان را نگاهی بیاندازید.
اکثرا اوایل که برنامه میریزیم اینگونه است: صبح 6 تا 6:25 دقیقه صبحانه، 6:25 تا 6:27 نفس کشیدن و…
همه به خوبی میدانیم که با این برنامه تنها خود را به قفس انداختهایم!
منظور از مرور این است که کلیت را بدانید، مثلا بدانید تا ظهر چه کار مهمی دارید و تا غروب باید چه کاری کنید و شب هنگام چطور.
اینها یک تصویر کلی را در ذهنتان بوجود میآورد و با این کار یک نقشه راه کلی دارید تا با بی تکلیفی از خواب بیدار نشوید. قبلا هم در مورد هفته پربرکت که بیربط به این موضوع نیست نوشتهام. دوست داشتید از اینجا بخوانیدش.
4. بعد از هشت شب وعده غذایی نخورید
اصلا کلمه “نخورید” خودش اشتها آور است! منظور از «نخورید» وعدههای کامل است و یعنی شام نخورید. میتوانید میوه تا دلتان میخواهد بخورید یا سالاد و سبزیجات و… ولی وعدههای سنگین را حذف کنید. اگر شما هم خانواده فوتبالی مثل من دارید! که بالطبع شبها پای تلویزیون مینشینید، سعی کنید کمتر تخمه بخورید! این معده که تا صبح نباید رخت بشوید! کمی هوایش را داشته باشید گناه دارد.
بعدها در کلاسی برای تمرکز حواس شرکت کردم که استاد اشاره به همین موضوع کرد و گفت: «شبها وعده شام را قبل از هشت شب بخورید تا قدرت تمرکزتان بهبود یابد»
واقعا دست گرفتن کنترل زندگی، آنهم در این زمانه سخت است. باور دارم اما کسانی موفقاند که کفش آهنی پوشیدهاند و همین نکات ریز را جدی گرفتهاند.
امیدوارم این تجربیات به دردتان بخورد. حالا نوبت شماست. چه عاداتی دارید که کمک میکنند تا شبها راحتتر بخوابید و صبحها راحتتر بیدار شوید؟
۷ دیدگاه. Leave new
همینجوری که از بالا میومدم پایین با خودم میگفتم خب اینو میشه رعایت کرد، اینم میشه، آها اینم میشه که رسیدم به ۴! سختترینشه. واسه زود شام خوردن، ناهار و صبحانه رو هم باید زود بزنی. یعنی کلا باید سبک زندگیتو عوض کنی.
من چون بعضی شبا فوتبال بازی میکنم میدونم که باعث میشه دیرتر بخوابی…چون تا ضربان قلب بیاد پایین زمان میبره.
خوردن شیر داغ قبل خواب هم کمک میکنه به خواب راحت داشتن.
:)
سخته قبول دارم.
خوردن شیر هم پیشنهاد خوبی بود.
سلام
به نکات خوبی اشاره کردی، جز به موقع خوابیدن تقریباً هیچ کدوم رو رعایت نمی کنم، قبل از خواب و توی رخت خواب باید شبکه های اجتماعی رو چک کنم، فکر مثبت … کلا همین استفاده از شبکه های اجتماعی باعث می شه با دغدغه بخوابم، شام هم که نگم بهتره و … اما برای خواب یه کاری می کنم، واقعا برای من موثر هست، یک آموزش PHP از پرند تهیه کردم، هر وقت خوابم نمی بره، می رم اونو نگاه می کنم و بعد از ده دقیقه به زور خودم رو می رسونم رخت خواب، عملا درس خوندن (برای من) به شدت خواب آور است. پس به همه توصیه می کنم درس بخونید، خیلی خوبه.
سلام
اجباری درس خوندن هم برای من خواب آوره :)
پرند رو خوب اومدی حسین آقا :)))
سحر جان،
نکات خیلی خوبی رو اشاره کردی. اون قسمتی که گفتی به چیزهای خوب فکر کنید، یاد دوران مدرسه افتادم. همونی که گفتی از شوق اردو شبها خوابمون نمیبرد. یه چیزهایی اومد جلوی چشمام که اصلاً یه وضعی.
ولی به جز این نکات، تنها نکتهای که جدیداً رعایت میکنم اینه:
شبها یه ۲۰دقیقه نیم ساعتی رو -البته نه هرشب ولی سعی میکنم هرشب بشه- پیادهروی میکنم تا بعد از مسواک زدن و وقتی خواستم بخوابم، به یک دقیقه نکشه که خواب رفته باشم. لذتبخشتر از اینجور خوابیدن رو تا حالا تجربه نکردم.
البته قبل از ۸ شام خوردن و اینا رو خیلی دلم براش تنگ شده. ۲-۳ماه تابستون مجبور شدم اینجوری زندگی نکنم ولی خوشحالم که از مهرماه دوباره به همون سبک زندگی دوستداشتنیم بر میگردم.
شاد باشی.
معمولا خاطرات بچگی و اون حس خالص بچگی خیلی به ادم انرژی میده.
نکتهای هم که رعایت میکنی خیلی خوبه و بنظر میاد اثر بخش باشه. میگن ادم باید چند دقیقه ای از روزش رو به سکوت و خودش بگذرونه. شاید پیاده روی بتونه کنار این موثرتر شه.