امروز روز پنجم چالش، روز پنجم شهریور و همچنین تولد من است!
خوشحالم که سوال چالش در این روز ساده است، انگار میدانستند که در این روز خیلی وقت نخواهم کرد و شب هنگام خواهم نوشت! دست عوامل پشت صحنه درد نکنه.
اگر از من بپرسند، میگویم زیاد علاقهای به غذا و خرد و خوراک ندارم. بیشتر ترجیح میدادم با یک چیزی شارژ میشدیم و سرکارمان برمیگشتیم. مطمئنا تصور، یک تصور کودکانه است! بدون غذا، دنیا، رنگارنگی و زیباییهایش را از دست خواهد داد.
چالش امروز در مورد غذاست، من بستنی را بیش از هر چیز دوست دارم! اصلا رسما آنرا یک وعده غذایی کامل اعلام میکنم! حداقل در زندگی شخصیام این قانون وجود دارد. ناراحت باشم بستنی میخورم و حال و هوایم عوض میشود. شاد باشم و یا به موفقیتی رسیده باشم دوستانم را به خوردن بستنی دعوت میکنم، کسی تقاضای کاری را داشته باشد که برایش انجام دهم، با بستنی میآید.
میدانید اسم بستنی از کجا آمده؟ شخصی به اسم باستانی اولین نفری بوده که بستنی را در ایران کشف میکند و سر در دکانش اسمش را به انگلیسی مینویسد bastani و چون افراد زمانه خیلی زبان فرنگی بلد نبودند، تلفظ میکردند بستنی! :-D و این شد که این مزه و طعم دوستداشتنی بهوجود آمد.
هر سال در تولدم، بجای کیک، هر کس تا هر چقدر که در توانش است برایم بستنی میآورد. بعضیها هم که خلاقترند، خودشان درست میکنند. آنهم همه سنتی! با کلی خامه!
دلم ضعف کرد. :cry:
خلاصه اینکه با این بستنی رویاهایی برای خود ساختهام.
راستی شما چه طعمی را بیش از همه دوست دارید؟ شما هم عاشق بستنی هستید؟
۹ دیدگاه. Leave new
چقدر زیبا و ناخودآگاه من رو دعوت به نوشتن کردیمن اضولا کم نظرمینویسم و بیشتر میخونم و همینطور که نوشته ات رو میخوندم وسوسه میشدم تا توی این فضای صمیمی ای که ساختی من هم وارد بشم و حرف بزنم .
راستش من خیلی خواهان و طرفدار بستنی نیستم ولی وقت هایی که بسیار بسیار خوشحالم خیلی دوست دارم بستنی بخورم .اون هم یا شکلاتی یا نسکافهای. البته کافه گلاسه و شیک رو ببش از بستنی دوست دارم.
این نوشته با یک ماه و اندی تاخیر بعد از سالروز تولدت نوشته شده ولی با این حال هم تولدت مبارک باشه دختر نازنین
ریحانهعزیزم ممنــــــــــونم :)
مرسی که وقت گذاشتی و نوشتی
بستنی هر جورش خوبه و مطمئنا کافه گلاسه ;)
عجیبه من هم مثل شمام دقیقا – به بستنی و یونگ علاقه دارم دقیقا وقتی ناراحت میشم بستنی حلال مشکلات روحی منه – اصن من به بستنی پناه می برم – جشن می گیرم با بستنی و بهترین طعم من شکلاتی و نسکافه و هر چه به قهوه شبیه تر باشه هست – تازه منم مثل شما شهریوری هستم – عجیب تر اینه منم عضو متمم هستم و اسمی از سایت متمم رو تو کامنت ها دیدم ! در حالیکه داشتم درباره یک چیز دیگه سرچ می کردم به وبلاگ شما رسیدم – چقدر نقطه اشتراک !!!
سلااااام زهرهجان
این همه شباهت توی زندگیم بی سابقس :)
چقدر خوشحال شدم که نظرتو گذاشتی و منت گذاشتی اینجا اومدی، اونم بدون اینکه کسی معرفیام کرده باشه!
حس خیلی خوبی بود.
شاید همۀ اینها نشانه است آیا ایمان نمیآورید؟ :) واجب شد بریم بستنی مهمون من :)
سلام
راستش منم خیلی بستنی دوست دارم، منتها عشق اول و آخر من در این وادی، بستنی کیم هست، شاید این عشق ریشه در کودکی و از این حرف ها داشته باشه، نمیدونم والا.
یکی از آروزهای بچگی من این بود که ای کاش چوب بستنی کیم هم خوردنی بود. در این حد
سلام؛
بستنی همهجورهاش قشنگه!!!
آره بستنی کیم هم بیشتر بچه بودیم میخوردیم. منم عاشقشم!
:))) آرزوی بامزه ای بود
شکلاتی!
البته من فالوده رو به بستنی ترجیح میدم البته اگه فالودش به اصطلاح مشتی باشه!
فالوده هم خوشمزه است! اصلاهر چی به بستنی مربوط باشه خوشمزه است!