بسیاری از اوقات در حل مسئله ها ما باید بیشتر به فکر ایجاد گزینه باشیم.
هرچند این خلق گزینه ها انتخاب کردن را سخت میکند چرا که ما مجبور میشیم بین چندین گزینه یکی را انتخاب کنیم ولی وقتی گزینه های محدودی داریم، انتخاب کردن برامون خیلی ساده تر میشه.
خلق گزینه باعث میشه که بتونیم از جنبه های مختلف یک مسئله را ببینیم و تک بعدی به آن نگاه نکنیم.
خیلی اوقات خوشحالی و رضایت از پیدا کردن یک گزینه مانع این میشه که بتونیم گزینه های بهتری رو پیدا کنیم و ببنیم. باید وقتی راه حلی هم پیدا کردیم بتونیم راه حل های دیگه رو هم روی کاغذ بیاریم.
در مرحله ی اول بیشتر “تعداد” راه حل ها مد نظر ماست. هیچ فیلتری فعلا لازم نیست بذاریم. فقط فکر کنید که چه گزینه های دیگه، چه راه حل های دیگه ای هم به ذهنتون میرسه. مهم نیست این راه حل ها احمقانه باشه یا منطقی!
همه چیز در ورژن اولشون با ورژن آخرشون فرق داره. توی مرحله های بعدیه که میتونیم بریم سراغ اینکه گزینه هایی که نوشتم کدومشون درست و حسابی و به درد بخور هستن… کدوماشون نیاز به بهبودی بیشتر دارن…. کدومشون خوبن و باید توسعه اشون بدم…
۲ دیدگاه. Leave new
خانم شاکر عزیز
سلام
همین که به این اعتقاد برسیم که ممکنه راه حل دیگری برای حل مسئله باشه، خیلی کمک کنندهس، خیلی وقتها اعتماد به نفس کافی حتی برای فکر کردن به گزینه دوم و راه حل دیگه رو نداریم. این فکر نکردن و دنبال راه حل نبودن از هیچ کاری نکردن بدتره. شاید یک جایی هیچ کاری نکردن و دیگران رو مقصر دونستن کم ضرر به نظر برسه، ولی در کل آدم رو به یک بازندهی همشیگی تبدیل میکنه.
چند روز پیش یکی از دوستان تبلتش رو آورد به من نشون داد و گفت این هدفونش کار نمیکنه، من هم از بیخ عرب، منتها خودمو از تک و تا ننداختم و مثل یه آدم حرفهای تب لت رو گرفتم و زیر روش کردم. اولین سوال در مورد گارانتیش بود که گذشته بود. خوب نمیشه سپرد به دیگران و ظاهرا به خاطر مارکش که ایکس ویژن بود تعمیرکاران عزیز مسئولیت قبول نکرده بودند. به نظرم دیگه از این بدتر قرار نبود اتفاق بیفته و تصمیم گرفتم بازش کنم. نه تا پیچ ریز رو باز کردم، بدنه رو جدا کردم و به بردی رسیدم که سوکت هنذفری روش وصل بود، یکی از پایه هاش شل شده بود. لحیم و اینا هم نداشتیم، باید همون جا میبستمش و مشکل رو میگفتم و پی دردسر نمیرفتم، نه؟ مشکل رو گفتم ولی گزینه دوم رو بررسی کردم، پایه شُل شده بود و اگر با جسم خارجی مهارش میکردم حل بود. با بریدن یه پوست شکلات و قراردادنش بین بدنه و پایه مشکل حل شد. راستش شق القمر نکردم، میدونم ولی همین که دوست من خودش مشکل رو رفع نکرد نشون میده چه تفاوتی بین پذیرفتن یک گزاره (بررسی گزینه دوم) و نپذیرفتنش وجود داره.
موفق باشید
سلام
موافقم!
قبولکردنش خودش یه گامه برای حل کردنش!