دست‌نوشته

کنکور ریاضی 96

۴ دیدگاه

امروز کنکور ریاضی‌ها بود. ساعت 8:15 توی جام چشمم به ساعت افتاد! گفتم الان دارن تست های ادبیات رو میزنن… میخوابم سر تست‌های دیفرانسیل بیدار میشم!
کاری که کنکور با من کرد، بدترین دشمنام نکردن!

پی‌نوشت: چرا به کنکوری ها میگین دانشگاه اونچیزی نیست که فکر میکنید؟
دقیقا همون چیزی که فکر نِمیکنید هست!

توی کانال تلگرام لینک پستای جدید و چیزهای دیگه که برام جالبه رو میذارم :)

پست‌های مرتبط:

۴ دیدگاه. Leave new

  • دقیقا همون چیزی که فکر نمیکنند هست:))) خوب بود این D:
    من واسه رسیدن به این مقصد و تجربه، بدترین مسیر رو انتخاب کردم! دوسال تو یه رشته درس خوندم که میتونم دشواریِ فهمیدن دلیل انتخاب اون رو ، هم ارز دشواریِ چگونگی پیدایش گیتی قرار بدم! بعد یهو مثل فیلم فارست گامپ که دو سال بود داشت میدوید…یهویی ایستاد، چشماشو نازک کرد، یه نگاه به افق انداخت و برگشت؛ برگشتم D: و رفتم دنبال رشته مورد علاقه ام.

    پاسخ
    • چقدر خوب که جرات تغییر رشته‌تون رو داشتید و چقدر خوشحالم که از انتخابتون راضی‌اید.

      پاسخ
  • دوست من… مهم اینه که الان می دونی اون چیزی که فکر می کردی نبود. بعضی از مسیر ها رو باید خودت طی کنی تا با پوست و استخون درک کنی.

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست