دست‌نوشته

وقتی شروع‌کردن سخت می‌شود

۴ دیدگاه

می‌توانی بشینی و شروع به کارت کنی و به حوصله‌ات بگی من شروع کردم تو هم هر وقت خواستی بیا و به من ملحق شو. مطمئن باش پیدایش می‌شود و کم‌کم سر و کلۀ استعداد هم پیدا می‌شود؛  همکاری با شما را دوست دارد تنها تنبل است و می‌خواهد شروع کننده شما باشید.

خیلی فکرکردن به انجام کاری، بیخودی کار را بزرگ و سخت جلوه می‌دهد. با این کار بی آنکه بدانیم داریم توری برای تلۀ خودمان می‌بافیم؛ فراموش می‌کنیم که برخی کارها زمان انقضا دارند و ممکن است وقتشان برسد که مجبور شویم دست از کار بکشیم. همین می‌شود که زندگیمان گاهی شیف اشتباه پیدا می‌کند و زمان را درست زندگی نمی‌کنیم.

بنظرم بزرگترین قدرت، قدرت از دست دادن، قدرت رها کردن است. هنوز رویای کارهایی را داریم که زمانش گذشته و قدرت رهاکردن آن‌را نداریم و از این طرف، زمان‌مان تلف می‌شود و در آینده نزدیک هم سوگواری این زمان‌ها را می‌خوریم! تراژدی خنده داری است، مدام گردنمان به سمت گذشته است و نمی‌بینیم که داریم با مخ می‌رویم توی دیوار!

محافظه‌کاری بیش از حد، خلاقیت را می‌کشد. “خلاقیت” این روزها مهم‌ترین فاکتور موفقیت شده است چون همه، کار تکراری می‌کنند و وجه تمایز افراد در خلاقیت‌هاست. شروع‌های ضعیف اساس کارند و اجتناب‌ناپذیر.

مجموعه‌ای از شروع‌کردن‌های ضعیف، رشته‌ای می‌سازد که دیگر دوست دارید ادامه‌اش دهید. مثل سنگ چخماق که با آن آتش روشن می‌کردند، با اولین یا دومین سایش شاید آتشی روشن نشود اما بالاخره روشن می‌شود و دیگر تلاشتان صرف روشن نگه‌داشتن آن است.

شروع‌نکردن، سرخودگی می‌آورد و دو کار را همزمان انجام می‌دهد: هم جلوی موفقیت را می‌گیرد هم جلوی شکست را.

برای شروع به خودت بگو: دوست دارم این کار را انجام دهم و انجام می‌دهم!

از موضع قدرت حرف‌زدن همیشه جواب نمی‌دهد؛ کمی مهربانی لازم است. :-)

توی کانال تلگرام لینک پستای جدید و چیزهای دیگه که برام جالبه رو میذارم :)

پست‌های مرتبط:

۴ دیدگاه. Leave new

  • سحر جان، سلام‌ (به رسم ادب سلام کردم، اگرنه خیلی اهل سلام و این تعارفات نیستم و زود می‌رم سر اصل مطلب. گفتم دستِ کم برای دفعۀ اول، تصویر خوبی از خودم بسازم).
    اسمت رو توی سایت محمدصادق اسلمی عزیز دیدم و به اینجا رسیدم.
    قسمت دربارۀ من سایتت رو خوندم، خیلی جالب نوشته بودی. تا حالا هیشکی اینجوری ننوشته بود یا اگر هم نوشته بود، من ندیده بودم. اینم از خلاقیت تو :-)
    راستی در مورد مطلبی که توی سایت محمد صادق نوشتی، می‌خواستم حرف شاهین رو برای جفت‌مون تکرار کنم:
    تا از مرحلۀ کمیت گذر نکنیم، وارد مرحلۀ کیفیت نمی‌شیم.
    امیدوارم بتونم هرروز بنویسم و به اینجا سر بزنم و مطالبت رو بخونم.
    شاد باشی دوست خوب متممی‌ام.

    پاسخ
    • سلام سینا.
      اره واقعیتش با لپ‌تابم ازدواج کردم ! شاید بیشتر اهمال‌کاریم توی نوشتن هم همین باشه. بیشتر وقتم صرف کد زدن میشه.
      نوشته‌هات توی وبلاگ خیلی خلاقانه‌ان. قبلا هم چندباری به وبلاگت سر زده بودم و از اینکه بدون ترس و آزاد می‌نویسی خیلی خوشم اومد.
      با دیدن نوشته‌های تو و دوستان متممی دیگه بود که علاقم به دنبال‌کردن بلاگ و بلاگ‌نویسی فارغ از تخصص، بیشتر شد. امیدوارم بتونم بیشتر بنویسم.
      توصیه‌ای هم که کردی خیلی خوب بود. انرژی داد. حتما میذارمش جلو چشمم تا بیشتر بنویسم.

      پاسخ
  • سلام سحر
    چقدر خوب مینویسی تو، مخصوصا اونجا که گفتی من شروع کردم تو هم هر وقت دلت میخواهد بیا و به من ملحق شو.
    راستی سحر یه تمرین خوب برای نویسندگی و نوشتن، حل کردن تمرین‌های متممه، امیدوارم از دستشون ندی

    پاسخ

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.

فهرست