در مورد عادتها زیاد شنیدهایم؛ به خوبی هم میدانیم که همین رفتارهای کوچک کوچک است که زندگیمان را تشکیل میدهند و اگر شکست یا موفقیتی هم باشد از ترکیب همین رفتارها و عادتهاست. یا به تعبیر دارن هاردی، کم پیش میآید کسی را فیل گاز بگیرد اما پشه در زندگی همۀ ما بوده!
برای همین خوب است در روز نیم نگاهی هم به کارهای تکراریمان و انتخابهای کوچکمان داشته باشیم، سعی کنیم آگاهانه و از قصد تغییری ایجاد کنیم تا نتیجه را ببینیم.
ما مجموعه عاداتمان هستیم، عالی بودن هم یک عمل خاص نیست و یک عادت است. –ویل دورانت
جناب فرنودیان هم در این مورد زیبا مینویسد:
موفقیت بستگی دارد به هزار عامل بیرونی. تلاش برای کمال، ولی از خود آدمیزاد میآید و عطشش برای بهتر شدن. آدم یاد بگیرد تمام وجودش را بریزد در هر آنچه انجام میدهد. شب که سر میگذارد روی بالش بگوید که امروز بهتر از این نمیتوانستم. بهترین فرزند و همسر و پدر و انسانی که میتوانستم باشم این بود. برنامه فردا را مرور کند و فردا به لطف امروز، جسم و روح قویتری داشته باشد و برای امروز سر بنهد به بالین و تنها خودش را رها کند.
این روزها بیشتر حواسم به این جمله است: “آدم یاد بگیرد تمام وجودش را بریزد در هر آنچه انجام میدهد”، سهم تمرکزم برای بهبود کار امروزم خیلی بیشتر از تمرکزم روی کارهایی است که در آینده خواهم کرد. همین هم قوتی شده تا روزم را با انگیزه بیشتر و شادتر شروع کنم.
نمیگویم مثل مورچه هی کار میکنم، میگویم “وجودم را میریزم در هر آنچه که امروز انجام میدهم حتی اگر کار کوچکی باشد.”
شب هنگام هم ستارههایی که از انجام کارها جمع کردهام را میشمارم تا ببینم چقدر مفید بودهام. خیلی از کارها مفیدبودن یا نبودنشان در آخر کار مشخص میشود اما برای الانِ من، مفید بودنِ الانِ کارِ من اهمیت دارد.
۶ دیدگاه. Leave new
سلام
این جمله خیلی جالب هستش و با سینا موافقم…
خیلی زیبا نوشتین،تا عشق به کار (حتی یه کار کوچک ) نباشه کار با لذت پیش نمیره
سلام، ممنون از کامنتتون
سلام
خیلی با سینا شهبازی موافق هستم و به نظرم اصل مطلب رو بیان کردید.
سلام
ممنونم :)
سحر جان،
چند روزی میشه که میخوام زیر این نوشتۀ خوبت کامنت بگذارم ولی نشد. حتی یادمه وقتی دفعۀ اول خوندم و اومدم کامنت بگذارم و دست به کیبورد شدم، رفیقم گفت:
سینا، پاشو بریم الآن کلاس شروع میشه.
این شد که دوباره اومدم و نوشتهات رو خوندم تا چه بسا یادم بیاد اون روز چی میخواستم بگم.
احتمالاً میخواستم بگم:
چقدر خوشحالم که از این تعبیرِ زیبای ” آدم یاد بگیرد تمام وجودش را بریزد در هر آنچه انجام میدهد” استفاده کردی.
فکر میکنم اگر همین یک اصل رو توی زندگیمون رعایت کنیم، کیفیت زندگی خیلیهامون عوض میشه و خیلی راحتتر میتونیم ترک این دنیا رو بپذیریم، چون در اون صورت چیز خاصی برای از دست دادن نخواهیم داشت.
راستی، به لطف تو البته یکی دیگه از دوستان متممی (کبرا حسینی) با جناب فرنودیان آشنا شدم.
از لطفت بسیار ممنون که این بزرگوار رو به من معرفی کردی.
شاد باشی سحر جان.
سلام :)
ممنون از کامنتت، نوشتههای فرنودیان رو خیلی وقته دنبال میکنم خوشحالم که به سلیقهات خوش اومده! :)